نویسنده هما | تاریخ : پنج شنبه 26 آذر 1394
سلام من واینهیه می خوایم اینجا رمان بنویسیم رمان محور اسلامی داره
اسم رمان هم معنی داره
مقدمه
گاهی با یه دقیقه دیر بیدار شدن زندگیت به هم می خوره
از اتوبوس جا می مونی ....
مدرست دیر میشه ....
کلاس دانشگاهت از دست میره و.....
برای من همین اتفاق افتاد وبه یه خواب فرو رفتم ....
خوابی که زندگیم رواز این رو به این رو کرد .....
خلاصه
سمانه روشن پژوه دختری 20 ساله ترم دو دانشگاه ......
دختری که از بچگی طعم یتیمی رو چشیده وتو یتیم خونه بزرگ شده اما بعد از بزرگ شدن ازاونجا بیرون اومد و مستقل شد و به طورنیمه وقت کارمیکنه وتو یه خونه گروهی با چنتا از دوستاش زندگی می کنه
دین روخیلی قبول نداره و لباسای بیرونش میشه گفت ازاده .....
یه روز وقتی میخواد بره دانشگاه خواب میمونه و عجله داره وتو راه براش اتفاقی پیش میاد که باعث زیرو رو شدن زندگیش میشه.....
اینهیه اطلاعات کاملو برات به صورت نظر خصوصی می فرستم
امید وارم خوشتون بیاد
نظرات شما عزیزان:
فاطی 
ساعت11:46---27 آذر 1394
اینهیه 
ساعت17:35---26 آذر 1394
خوبه عزیزم بیا رمان منم رو باهم بنویسیم اگه موافقی خلاصه اش رو برات بفرستم البته قسمت اول رو گذاشتم بیا هردو رمان رو باهم بنویسیم
باش راستی اینهی واسه من آماده ام بنر درست نکن ممنون
شیطون بلا 
ساعت17:11---26 آذر 1394
سلام
به سایت ما هم یه سر بزنید
سر زدم خیلی ممنون